- ۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۳:۰۶
- ۲ نظر
ظریفی ک حقوق میدانست میگفت که نوزاد یک مهاجر غیرقانونی به محض تولدش سه جرم همزمان را انجام داده است: «تولد غیرقانونی»، «ورود غیرقانونی به خاک کشور»، «اقامت غیرقانونی در خاک کشور». حالا انگار کنید که طفل بعد از مدتها در خانوادهای متولد شده باشد که او را «برادر ناخوانده» هم بدانند. با برادران بزرگی که برای خود نیرویی هم فراهم آوردهاند و دبدبهای و غبغبهای. باری، «برادرخوانده و ناخوانده» همیشه مجرم است بی که چرایی بخواهد.
حالا میگویم که ما قبلن نبودیم، بیرون از تاریخ بودیم، حضرت امام ما را افکند به ورطه مدرنیته و اینگونه «وارد» «دنیای دیوانه نو» شدیم. دیگر وضعیتمان معلوم خواهد بود. بایستی پیه چاه و زندان را به تنمان بمالیم. با این حال بایست با دنیا ساخت و آن را ساخت. آنگونه که ما میخواهیم. سخت است. بسیار. درین زمانه حتا شاید تمنای محال باشد. اما من خواب خورشید و ستارههایی را دیدم که سجده میکردند...
زیاده جسارت است.